بنام پروردگار حی و توانا
مامان نگاه کن منو
یه دقه ببین این ورو
چی بگم خوب حق داری دیگه
یه دردم برات رو دردای دیگه
دونه سفیدای تو موهات منم
اشکای سرازیره تو دعات منم
یه عمر خستگیه تو پاهات منم
نبودم اما تو رو داد زدم
تو هر لحظم که به مو رسیدم
یه روزایی دلم هوسه خونه می کرد
می خواستم بیام ببینمت جون بگیرم
نشد اما یه بار حس کنم رو سفیدم
چقدر لازمم بودی
رویه ماهتو منو یه چای معمولی
نگاه به هارتو پورتام نکن
تو اراده کن تا برات پا بچسبونیم
تو بخواه من بمیرم برات
ولی نگو بگم که چیزی نمیگم الان
فقط همین که خیلی دست تنهام
فقط همین که خیلی از شبا
خواستم شهرو بگردونمت
خواستم فقط بخندونمت
خواستم وقتی میام خونه
حس کنی یه مرد اومده
بالای صفحه |